تو مثل ملودی زیبایی هستی که ماه میزنه.
تو به نرمی گلبرگ های رز هستی،
مثل اون قصه هایی که ، عاشقا بهم میرسن و هیزم شکن به هیزمش !
تو همون معجزه خدا روی زمینی، تو با لبخندت دلم و زیر رو میکنی...
تو غم هارو تبدیل به ابنبات میکنی، تو معجزه ای؛
تو معجزه منی، مهربون منی، پس بمون همیشه کنارم و ماه آسمونِ من رو
با بودنت درخشان تر کن.
احساسش بنفش بود درست مثل تشمک از جنس شب های ارغوانی و انقدر نرم و لطیف و دوست داشتنی مثل ابر که دوست داشتم تا مدت ها بغلش کنم و حتی یک ثانیه هم ولش نکنم نمی دونم چه نسبتی باهاش دارم فقط می دونم عاشقشم عاشق لبخند هاش
چشم هاش صداش موهای لخت قهوه ای رنگش و نیم رخ جذابش وقتی کار میکنه
اون عمیق تر از هر کلمه ای که آدم ها بهش معنا بخشیدن
میخوام برای یبارم که شده لمست کنم ، یه بارم که شده به هم بگیم دوستت دارم ، یه بار بتونم تو رو مال خودم بدونم.
خیلی دوست دارم و سخت بود برام توی این مدت مخفیش کنم الانم نمیدونم قراره چی بشه ولی خب فقط به تو فکر کردم و اومدم بگم مال من میشی؟
میتونم به خاطرت به همه ی آدما پشت کنم میتونم صبح تا شب بیدار بمونم و نگات کنم فقط برای من باش تا همیشه ، دوستت دارم.
هی پرنسس میدونی چه روزیه؟
روزی که یه فرشته اومد رو زمین که منو بدون هیچ قضاوتی درک کنه
وقتی گریه میکردم کنارم بود و با حرفاش بهم ارامش و انتقال میداد
با تک تک کلماتش منو اروم میکرد میدونی تو برای من از مسکن هم فرا تری
جوری آرومم میکنی که انگار اون درد کلا وجود نداشته هیچوقت
میدونی هرچقدرم بنویسم آخرش نمیتونم کلمه ای برای توصیف کردنت پیدا کنم
مهربون؟ کمه
فرشته؟ کمه
تکیه گاه؟ کمه
هرچقدر بیشتر فکر میکنم واقعا کلمه ای نیست
میدونم خیلی سختی کشیدی ولی امیدوارم تا تولد بعدیت لبخند از رو لبت پاک نشه پرنسس من
دوست دارم تولدت مبارک
